نقش مناطق آزاد در جذب گردشگر داخلی و خارجی، ویژگیهایی که این مناطق دارند و زیرساختهایی که باید برای آنها فراهم شود از جمله موضوعاتی است که در گفتوگوی مشروح هفته نامه صنعت و توریسم با حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی زم؛ معاون فرهنگی اجتماعی و گردشگری دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی مطرح شد.
بخش نخست این مصاحبه را که به قابلیتهای گردشگرپذیری این مناطق پرداخته شده است، پیشرو دارید.
مناطق آزاد در توسعه گردشگري داخلي و خارجي چه نقشي ميتوانند ايفا كنند؟
مناطق آزاد را ميتوان قطعهاي مينياتوري از سرزمين بزرگ ايران دانست، هر نقطهگذاري و تصويركشي و رنگآميزي در آن بايد از يك پشتوانه والاي انديشه برخوردار باشد. قاعدتا تفاوت یک تابلوی رنگ و روغن با یک اثر مینیاتوری برایتان مشخص است.
يكي از قابليتهاي اين مناطق گردشگرپذيري است، آنچنان که يكي از نيازهاي اصلي كشور توجه به توسعه گردشگري و بهرهمندي از: 1- درآمدهاي كلان 2- اثر بخشي فرهنگي زياد 3- ايجاد اشتغال فراوان آن است.
كشور ما در همه اين سه زمينه كمبود و كاستي دارد و راه جبران هريك از آنها به تنهايي نيازمند صرف هزينه، وقتگذاري و بهكارگيري نيروي انساني زياد است، در حاليكه تامين اين كاستيهاي سهگانه از طريق يك منبع درآمدزا كه گردشگري است، يك راهكار ميانبر و معقولي است كه در ادبيات عاميانه ما به آن گفته ميشود ره صد ساله را يك شبه طي كردن.
گردشگري از نوع خاص بومي و ايرانياش كه اتفاقا اين نوع خاصش ميتواند برند گردشگري ايرانی قلمداد شود و ما را از ديگر نقاط گردشگرپذير خصوصا در نسبت با كشورهاي همسايه متمايز و ممتاز كند، نیازمند داشتن یک تستگاه برای اجرای طرحهاي آزمون و خطادار است، با در نظر گرفتن اين نياز ميتوان مناطق آزاد را محل آزمايش اجرای طرحهاي توسعه گردشگري دانست، بيش از 60 صنعت و صنف درگير صنعت گردشگري هستند، در واقع بايد گفت براي اينكه چرخ صنعت گردشگري بچرخد نياز به تامين بيش از 60 نوع مواد اوليه داریم که اين 60 نوع مواد در اندازههاي مختلف و استاندارد بايد توسط يك مديريت هوشمند و واجد قدرت فرانگری و هماهنگسازي تركيب شوند تا بتوان گردشگري را از حالت سنتي و اصطلاحا دستساز، به يك «فراصنعت» تبديل كند.
هماهنگي اين 60 صنعت و صنف نيازمند انجام آزمايشهاي مختلفي است تا منجر به يك خروجي مرکب گردشگري صحيح شود و جغرافیای مناطق آزاد در قطعات كوچك خود، بهترين جاي اين آزمايشند!
با توجه به ظرفيتهاي قانوني و موقعيت جغرافيايي مناطق آزاد، چه برنامهها و اقداماتي براي جذب سرمايه در توسعه توريسم در دست داريد؟
با توجه به امتيازات قانوني 5-4 گانه مناطق آزاد به نسبت كشور (نظير معافيت مالياتي، تردد بدون ويزا و ...) بديهي است كه اين مناطق قابليت بيشتري براي سرمايهپذيري داخلي و خارجي دارند، از سويي اگر ما استانداردهاي گردشگري ايراني را در اين مناطق مهيا كنيم، بسياري از جمعيت هشتاد ميليون نفري ايران سفر كردن به اين مناطق را جزو رويدادهاي شيرين زندگيشان خواهند دانست و آنها كه امكان مسافرت خارجي دارند هم حتما سفر به اين مناطق را جزو اولويتهاي خود ميدانند، پس مناطق آزاد هم از نظر امتيازات قانوني و هم از نظر داشتن بازار تقاضا و طبیعت بکر، دیدنیهای تاریخی و طبیعی منحصربهفرد از قابليت سرمايهپذيري و سرمايهگذاري بيشتري برخوردارند. تا پيش از اين دولت بهجز منطقه كيش در برنامه توسعه هيچ منطقه آزادی، هسته و فعالیت گردشگری تعریف و منظور نگرديده بود، در دولت يازدهم يكي از محورهاي مشترك توسعه مناطق آزاد، گردشگري قلمداد شده است و با تبيين و نظريهپردازي درباره «گردشگري حلال» اين مناطق پايلوت اجرا و ترويج و تحكيم اين نوع گردشگري دانسته شده است.
يك مجموعه كاري كه ميتوان از آن، به گام سوم نام برد، انجام زيرساختهاي اوليه از قبيل ايجاد توسعه فرودگاه، ترمينالها، جادهها، اقامتگاهها، راهاندازي ستادهاي هماهنگي دايمي گردشگري، خلق رويدادها، مرمت آثار تاريخي، بهسازي معابر دسترسي به طبيعت و آمادهسازي سواحل و... است كه كم و بيش در همه مناطق توسط سازمانها و بخشهاي خصوصي در دست انجام است.
گام چهارم كارهاي خاصي است كه در واقع بهعنوان محور و يا موضوع اصلي هر منطقهاي مشخص شده و يا در حال مشخص شدن است، مثلا در قشم عجايب هفتگانه طبيعت و دريا و جنگلهاي حرا محور گردشگري است. در اروند، صرفنظر از رودخانههاي بزرگ كارون، بهمنشير و اروند و نقاط اتصالي آنها به خليجفارس محور توسعه جذابيتهاي گردشگري است، شهر موزه آبادان با محوريت صنعت نفت و شهر موزه خرمشهر با محوريت گردشگري دفاعمقدس تعيين شد كه ميتوان اين منطقه را مهياي سالانه 30- 20 ميليون گردشگر دانست. خوشبختانه پس از درك ضرورتهاي مشترك، وزارت نفت به اين نتيجه رسيده است كه درهاي پالايشگاه نفت و اماكن متعلق به آن را محور گردشگري آبادان كند و اين اتفاق از تصميمات عجيب و بينظير مديريت آقای زنگنه است که بهنظرم با این اقدام نهتنها همه کوتاهیهای گذشته خود به ساحت فرهنگ را جبران کردهاند، بلکه باقیاتالصالحاتی را برای آینده خود پیش فرستادهاند، اين تصمیم در دوره مديريت ایشان در نفت و دولت تدبير واميد اتخاذ شده است.
پالايشگاه نفت عمري بيش از يك سده دارد و در زمان احداث، بزرگترين رویداد صنعتی خاورمیانه، آسیا و حتی دنيا بوده است، ضمن آنكه اين پالايشگاه باخود، فرهنگي را همراه آورده و آفریده كه مطالعه و دقت در اجرای آن فرهنگ بسيار شنيدني و ديدني، آموختنی و برای امروز و فردای اداره جامعه ما عبرتآموز است و براي نظامسازي هر فرهنگ اجتماعي آموختني است، بههرحال فرهنگ معاصر آبادان محل تلاقي، تفاهم و تعامل مدرنيته و سنت بوده است؛ مسجد و كليسا و كنيسه كنارهم، وجود فرق مذهبي مختلف (هفتاد و دو ملت) و مليتهاي متفاوت ايراني در كنار حضور خارجيان... صرفنظر از مباحث ارزشي و غيرارزشي آنها حكايت از يك جامعه بردبار و امن دارد كه درك، الگوبرداري و حرس كردن زوائد غيرارزشي آن پيشنیاز رشد، پيشرفت و وحدتگستري امروز جامعه ما و ديگر جوامع اسلامي است، عجيب اينجاست كه آبادان زير ذرهبين فشارهاي ساواك در پيش از انقلاب به آنچنان رشد سياسي و فكري و معنوي و مسلمانی و انقلابی دست مييابد كه يكي از نقطههاي انقلابخیز و برجسته اسلامي در اطلس نهضت امامخميني(ره) ميشود.
انقلابیترین چهرههای فکری انقلاب پیش از انقلاب در این شهر رفت و آمد و فعالیت مذهبی – انقلابی داشتند و از دل این آبادان نویسندگان و هنرمندان برجستهای بیرون آمده است و مزید بر اینها حادثه جانسوز سینما رکس آبادان است که ساواک آنرا به آتش کشید و در تجاوز جهانیان به رهبری صدام به ایران ميبينیم اين شهر ماهها در محاصره و سختی، حيات و زندگي خود را حفظ ميكند و عاقبت موفق به شكست حصر خود ميشود.
بههرحال وجود دو شهر فرهنگی مذهبی و انقلابی در یک منطقه که تجربه مقاومت در جنگهای گذشته جهانی را هم داشتهاند، میتواند دو شهرموزه بزرگ با محوريت و كاركرد صنعت و مقاومت در يك منطقه آزاد را دربر داشته باشد و ميتواند يك موفقيت فرهنگي، ديني و اجتماعي برجسته قلمداد شود كه همين دو موزه ميتواند اقتصاد اين منطقه را بهنفع درآمد و ثروتزايي براي مردم زيرورو كند. گام پنجمي كه در گردشگر پذیرکردن مناطق آزاد برداشته شده، توسعه گردشگري روستايی است.
روستاهایي که همه امكانات زیرساختی نظیر برق، گاز، جاده، مدرسه در مناطق آزاد، همچون بسیاری از روستاهای بیآب و کشاورزی کشور، خالی از سکنه شده و جمعیتهای روستایی به حاشيهنشيني شهرها روي آوردهاند، تبديل اين تهديد به يك فرصت با محوريت گردشگري و توسعه اشتغالهای پیرامون گردشگری یکی از برنامههای جدی مناطق آزاد در امر اصلاح و آبادانی مجدد روستاها و تامين معاش اقتصادي و مهاجرت معکوس روستاييان است، طي قراردادي با بنياد مسكن اين روستاها با كاربري گردشگري در حال مرمت و اصلاح با هزينه بالمناصفه بنياد و هر منطقه و بعضا كمك دريافتي از بنياد بركت است. در گام نخست تقريبا در هر منطقهاي در حال دستيابي به يكی دو روستاي نمونه هستيم كه ويژگي نخستي آنها داشتن سرمايه اصلي، يعني نيروي جوان و فعال و درّاك فرهنگي است.
در منطقه ارس روستاي گلفرج، در قشم روستاهاي لافت و سلخ و در كيش روستاي صفين، در ماكو روستاي رند، در چابهار تیس، در اروند سنگور و بدریه به اين منظور انتخاب شدهاند و در هر روستا يك خانه به عنوان موزه خانه روستا منظور شده که با مشارکت روستاییان با وسایل قدیمی و تاریخ و فرهنگ گذشته در حال آماده شدن است، همچنين اقامتگاههاي ميهمانپذير و روستايي با عنوان «كاشانه ميهمان» در بخشي از خانه و محل سكونت روستاييان طراحي و راهاندازي و جايگزين هتل و مسافرخانه شده است كه در واقع گردشگري یک فرصت کسب و کار برای هر خانواده روستایی شده و منافعش مستقیما به جیب آنها خواهد رفت.
گام ششم توسعه امر آموزش و آگاهيرساني و تبادل تجربيات و رونق بخش به توسعه گردشگري مناطق آزاد است كه در موضوعات مختلف آشپزي و سفرهآرايي و برندسازي غذاهاي محلي، پذيرايي، ارائه خدمات شهري و نقليهاي، ساماندهي سوغاتهاي محلي و گسترش صنايعدستي و راهاندازي بازارهاي صنعتي و... از جمله آنهاست.
** پایان بخش اول