محمدحسین مبین 76 ساله و اهل بیرجند است. او در خرداد 1339 رئیس بانک ملی چابهار بود و با کارآفرینی و تولید سعی کرده تا بتواند به مردم چابهار خدمت کند. مبین در کارخانه ای در چابهار با بستهبندی چای 60 الی 70 نفر را مشغول به کار کرده، شماری که اعتقاد دارد میتواند بسیار بیشتر از این تعداد باشد.
بفرمایید که از چه زمانی تصمیم گرفتید که سرمایهگذاری در صنعت چای را انجام دهید؟
من در سال 1339 رئیس بانک ملی چابهار بودم و سالها در شرایط سخت آن منطقه زندگی کردم. در سال 1371 بعد از آنکه از رادیو شنیدم که چابهار منطقه آزاد شدهاست، تصمیم گرفتم که فعالیتی در آنجا انجام دهم. قبل از سال 1370 کالای تجاری از بندر چابهار صادر و وارد میکردیم. در سال 1371 شروع فعالیت منطقه آزاد چابهار بود و در سال 1372 قوانین آن به تصویب رسید. ما ابتدا یک غرفه در آنجا دایر کردیم. آن زمان، آقای مهندس حجتی که با حفظ سمت استاندار استان سیستان و بلوچستان بود، سرپرست منطقه آزاد شدند. بعد از آن آقای مهندس سمیعی به سمت رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل سازمان منطقه آزاد چابهار جانشین ایشان شدند و تنها فردی بودند که توانستند با دست خالی آن منطقه را پایهگذاری کنند و زیرساختهای منطقه آزاد چابهار را بنا کنند.
با وجود اینکه اهل بیرجند هستید، چرا «صنعت چای» را انتخاب کردید، دلیل انتخاب این محصول چه بوده است؟
از قبل در آن منطقه به اتفاق برادرانم به تجارت انواع کالاها میپرداختم. پس از تأسیس منطقه آزاد مسائل تغییر کرد و بعد از مطالعاتی تصمیم گرفتم که تجارت چای را در این منطقه شروع کنم. از هندوستان و سیلان چای وارد میکردیم، اما چون بستهبندیهایی که داشتند، چندان باب میل مصرفکنندگان ایرانی نبود، و مشکلاتی در بستهبندیهای آنها وجود داشت، تصمیم گرفتیم که بصورت فلّه از انواع مختلف چای به کشور وارد کنیم و بعد بر طبق ذائقه ایرانی آنها را بستهبندی کنیم. در منطقه آزاد چابهار یک کارخانه بستهبندی تمام اتوماتیک ایجاد کردهایم و چای وارداتی را در چابهار با مارک "طلا" بستهبندی و عرضه مینماییم.
همچنان چای را از سیلان وارد میکنید؟
در حال حاضر چای را از هند، سیلان و کنیا وارد میکنیم و با عنوان تجاری طلا به بازار وارد میکنیم.
از چای ایرانی استفاده نمیکنید؟
از چای ایرانی در چابهار نمیتوانیم استفاده کنیم، چون طالب ندارد. چای ایرانی بیشتر در شمال ایران مصرف میشود. ولی در خلال این مدت بر اساس تجاربی که در چابهار کسب کردیم، با همان عنوان تجاری طلا کارخانههای دیگری در تهران و شمال تأسیس کردهایم، که بستهبندی چای داخلی و خارجی را انجام میدهد. با این تفاوت که آنجا با ضوابط منطقه آزاد تجاری ـ صنعتی انجام میدهیم و اینجا با ضوابط داخل سرزمین اصلی، فعالیت میکنیم.
چه میزان سرمایهگذاری در چابهار انجام دادهاید؟
آن زمان با سرمایه بسیار اندکی شروع کردیم. در بازار اینکه با چه مبلغی شروع کرده باشی، چندان اهمیتی ندارد، آنچه مهم است اعتبار برای شروع کار است. به این دلیل که من سالها رئیس تنها بانک آن منطقه بودم، با تجارت و تجّار سر و کار داشتم و همچنین اعتبار لازم را بدست آورده بودم. بر اساس آن، کارخانه بستهبندی چای را در آنجا راهاندازی کردم.
میتوانید بیان کنید حجم واردات چایتان در سال از کشورهایی که گفتید چقدر است؟
ظرفیت بستهبندی ما سالی 1000 تن است که باز هم میتوانیم این ظرفیت را بالا ببریم. البته این افزایش ظرفیت را بیشتر با استفاده از اعتبار خوبی که در بازار بدست آوردهایم میتوانیم انجام دهیم.
به چه شکلی محصولاتتان را در کشور توزیع میکنید؟ آیا نمایندگی دارید؟
من دوست دارم بیشتر در مورد مناطق آزاد صحبت کنم و در مورد اینکه چرا ما هنوز به طور کامل موفق نشدیم و دولت با وجود بهترین کارهایی که تا بهحال انجام دادهاست، باز هم موفق نیست. کاری که در آن زمان انجام شد، تأسیس منطقه آزاد بود و اینکه قانون مناطق آزاد را تصویب کنند. قانون در آن زمان و شرایط خودش، بهترین قانونی بود که وجود داشت؛ و تا امروز هم تغییری نکردهاست. ولی چون خوب اجرا نشد، تاکنون نتیجه خوبی گرفته نشده است. در شروع کار، انتخابی که برای منطقه آزاد چابهار صورت گرفت از نظر مکانیابی جغرافیایی در این خطه از کشور بسیار مناسب بود؛ چرا که در قانون است که به منظور توسعه تجارت، صنعت، صادرات و همچنین برای کمک به مناطق همجوار مناطق آزاد تأسیس شود. به طور مثال چابهار منطقهای بود که قرنها توسعه نیافته بود. در حال حاضر هم بسیاری از مردم این مناطق هنوز در کپر زندگی میکنند و سیاست این بود که این مناطق توسعه پیدا کنند. به تمامی این دلایل باید این منطقه توسعه مییافت و بهتر میشد، اما تاکنون آنطور که باید نشده است.
میتوانید شرایط آن منطقه را بیشتر تشریح نمایید؟
منطقه آزاد چابهار در نوع خود بهترین انتخاب از نظر جغرافیایی برای تأسیس منطقه آزاد بود، زیرا در نواحی محروم و توسعه نیافته کشور قرار داشت. قانونی که به منظور ایجاد مناطق آزاد به تصویب رسید، بر اساس نیاز به توسعه یافتن بود. نیاز استان سیستان و بلوچستان هم همین بود، زیرا استان از نظر صنعت، رونق مبادلات بازرگانی و حتی از نظر فرهنگی نیاز به توسعه داشت. در آن زمان مردم منطقه چابهار تنها راه درآمدشان از طریق ماهیگیری بود. در گذشته که از نظر اقلیمی وضعیت آب و هوایی به لحاظ نزولات جوّی بهتر بود و اندک بارانی در آن منطقه میبارید، شاید کشاورزی و دامداری بهترین کار آن منطقه بود و مختصر درآمدی را عاید مردم میکرد؛ اما پس از آن، تنها منبع درآمدشان ماهیگیری و قاچاق بود. در حقیقت در گذشته با خشک کردن ماهی و ارسال آن به پاکستان و دوبی، کسب درآمد میشد و از منطقه به عنوان پایگاه نظامی به لحاظ سوقالجیشی استفاده میکردند. اما این امر برای آن روز مملکت کفایت نمیکرد؛ به همین دلیل در کنار پایگاه، تجارت و صنعت رو به فزونی گذارد. امروزه نیز مسأله صیادی به داشتن کشتیها و لنجهای بزرگ و داد و ستدهای وسیع نیازمند است که زمینه آن باید از جانب دولت فراهم شود.
در آغاز هدف تجارت و صنعت بود، کما اینکه اسمی که برایش انتخاب کردند منطقه آزاد تجاری ـ صنعتی بود. اما هدف اولیهای که مشخص شده بود، ادامه پیدا نکرد. چابهار بهترین منطقه برای تجارت بود، آنچنانکه بهترین بندر ایران است، زیرا بندری است که در ساحل اقیانوس قرار دارد. یعنی درست است که در خلیج فارس تعداد زیادی بندر وجود دارد اما هیچکدام مزایای اصلی بندر چابهار را ندارند. ولی در چابهار امکانات بندری بین المللی به منظور پهلوگیری کشتیهای حمل بار تجاری یا ایجاد نشده یا بسیار کم است. تنها یک اسکله در آنجا وجود داشت که در سال 39-1338 توسط ایتالیاییها ایجاد شده بود. این اسکله هرچند که مناسب تجارت نبود، اما علاوه بر ماهیگیری، کار تجاری در آن انجام میشد. این اسکله هم تنها مناسب لنجهای کوچک و قایقها بود و به هیچ عنوان برای پهلوگیری کشتیها ساخته نشده بود.
منطقه آزاد چابهار در سال 1372 افتتاح شد، به نظر شما چرا به اهداف تعیین شده مندرج در قانون مصوب مجلس نرسید؟
به این دلیل که دولت پولی برای آنجا خرج نکرد و بودجهای را به آن اختصاص نداد، زیرساختی هم برای این امر در منطقه وجود نداشت. تا اینکه مصوبه کالای مسافری حسب قانون مقررات صادرات و واردات راهاندازی شد و کالاهای وارده از دوبی، هند و سریلانکا و مبادی دیگری وارد شد و با کارت مسافری به صورت هر مسافر 80 دلار ترخیص شد. مصوبه کالای مسافری، مصوبهای بود که در سال 1384 به پیشنهاد مهندس سمیعی مدیرعامل وقت منطقه آزاد چابهار از طرف دولت به تصویب رسید؛ و به این صورت بود که از طرف دولت اجازه داده شد که مسافران مواد اولیه مورد نیاز کارخانجات و واحدهای تولیدی داخل کشور را به صورت مسافری ترخیص نمایند. بدین ترتیب هم کالای مورد نیاز مردم و هم مواد اولیه و قطعات مورد نیاز کارخانجات و واحدهای تولیدی داخلی کشور تأمین میشد. درآمد حاصله از واردات نیز صرف احداث زیرساختها شد و هنوز هم اگر زیرساختی وجود دارد از آن زمان است. فکر کالای مسافری و تبلیغاتی که برای آن انجام شد و با توجه به معافیت مالیاتی که وجود داشت، باعث شد مردم از آن استقبال کنند و با حضورشان بازار منطقه را رونق دهند. از طرفی به آنها گفته شد که میتوانند برای احداث فعالیتهای تولیدی و صنعتی و خدماتی، زمین اجاره کنند. این موارد همه مشوقهایی برای مردم، تجار، صنعتگران و تولید کنندگان بود که به آنجا بیایند و فعالیت کنند.
برای رسیدن به این هدف، بایستی آبادانی در آنجا اتفاق میافتاد. منطقه، در آغاز منطقهای نبود که بومیهای آن منطقه در آن سرمایهگذاری کنند. خارجیها هم در آن جا هرگز نیامدند. کسانی هم که آمدند، برگشتند. تاجر و بازرگان اگر نفعی برایش داشته باشد، هرگز کسب و کارش را تعطیل نمیکند. به همین دلیل بایستی آبادانی اتفاق میافتاد تا تاجران آنجا بمانند. کاربریها را مشخص کردند، دلیل اینکه تمام کاربریهای تجاری سریع پر شد و صنعتی هم شکل گرفت؛ به این دلیل بود که افراد علاقمند شدند که با استفاده از مزیت کالای مسافری خرید و فروش کنند. این امر باعث رونق و تجارت و احداث مجتمعهای تجاری و تولیدی و ایجاد شغل برای تولید و صنعت در داخل منطقه و داخل کشور شد. این ایجاد شغل برای همه بود. چه برای من که از استان دیگری آمده بودم، چه برای افراد همان استان. همه علاقمند به انجام کار و حرفه شدند. حتی برای جاشوها یا ماهیگیران که با لنج جابهجا میشدند هم کار وجود داشت.
اگر دوره توسعه چابهار را به 3 بخش تقسیم کنیم، اول دوره شروع داشته، سپس بهخاطر آقای مهندس سمیعی دوره اوج داشته و بعد آن حرکت لاکپشتی توسعه وجود داشت. به نظر میآید سرمایهگذارانی که در حال حاضر در چابهار در حال کار هستند، حرکت شان از توسعه چابهار بیشتر بود، پیشرفت شما از پیشرفت منطقه آزاد چابهار بیشتر بوده است. به نظر شما چرا چابهار نتوانست خودش را به شما برساند؟ یعنی شما در منطقهای سرمایهگذاری کردید که نه آب داشت و نه برق و فقط یک اسکله ماهیگیری وجود داشت، یعنی از صفر شروع کردید ولی در حال حاضر در تهران نمایندگی دارید. در واقع تصور میشود که منطقه آزاد چابهار بستری را در اختیار شما گذاشته، اما به نظر می رسد شما از منطقه جلوتر هستید، آیا این موضوع را میپذیرید؟
بله، موافق هستم. آن شروع کار بود و برای توسعه فعالیت بایستی کار بیشتری تولید میکردم. در حال حاضر مشکلی که منطقه آزاد چابهار دارد، بازهم زیرساختها هستند؛ یعنی راهآهن چابهار هنوز تکمیل نشده، مجتمع فولاد چابهار و مجتمع پتروشیمی چابهار به تازگی قرار است ساخته شود که ممکن است تا 8 سال آینده ساخته نشود. اما سوال من اینجاست که چرا منطقه آزاد چابهار پیشرفت نکرده است؟ مطالعات محور توسعه شرق در رژیم گذشته انجام شد و اینکه چگونه میشود به بازارهای پاکستان و افغانستان دسترسی پیدا کرد و سرمایهگذاران خارجی مناطق دیگر، به این منطقه کشیده شوند. ولی متأسفانه به خاطر موانع خاص، ادامه پیدا نکرد و اجرایی نشد؛ در حالی که ما میتوانستیم با ایجاد کار و درآمد و رفاه، امنیت را در منطقه ایجاد کنیم و رفاه و توسعه در این منطقه داشته باشیم.
میزان اشتغال شما در چابهار چقدر است؟ روند آن را توضیح بفرمایید.
روزی بود که اولین کارخانهی بستهبندی اتوماتیک چای را در منطقه آزاد فقط ما داشتیم. به این شکل که وقتی ما از کشورهای سیلان یا هند چای میآوردیم، چای وارده را کارتن و بستهبندیهای بزرگ تا رسیدن به مشتری، به گونهای برنامهریزی میشد تا هرگز «دست» به چای خورده نشود. یعنی چایی که در بستههای بزرگ کاغذ کرافت و آلومینیوم از کارخانه تولید چای در سیلان یا هند و کنیا میآمد، در منطقه چابهار در سیلوها ریخته میشد و بسته بندی انجام میشد، و تنها یک اپراتور بود که چای بستهبندی شده را برمیداشت و در کارتن قرار میداد و تا زمانی که مصرفکننده پاکت را باز نمیکرد دستی به چای نمیخورد. یعنی عملاً تمام موارد بهداشتی در پروسه تولید کاملاً رعایت میشد. برای انجام کار تمامی موارد حساب شده بود به طوری که محصول پلمپی داشته باشد که فقط مصرفکننده بتواند درب آن را باز کند و تقلبی در این میان صورت نگیرد. برای پیدا کردن قوطیای که نتوان در آن تقلب کرد، اکثر کشورهای مهم دنیا را گشتم. باز کردن درب قوطیهای تولیدی ما فقط با انداختن چاقو امکان پذیر است و این نشاندهنده عدم امکان تقلب در بستهبندی چای تولیدی ماست. در حال حاضر در چابهار دو کارخانه داریم. یکی کارخانه بستهبندی است، چه بصورت پاکتی و چه بصورت قوطی در آن وجود دارد؛ کارخانه دیگر مربوط به ساخت قوطی فلزی است. این کارخانهها 60 الی70 نفر شغل مستقیم ایجاد کرده اند. در حالیکه میتواند بیشتر از این تعداد هم باشد.
یکی از کارهایی که مهندس ترکان متمایل هستند انجام بدهند، حل کردن مشکل تداخل وظایف دستگاهها و نهادها در مناطق آزاد است که روند سرمایهگذاری را به اختلال میاندازد. نظر شما چیست؟
با استفاده از مزایای قانونی و ظرفیتهای موجود در مناطق آزاد، مدیران ما میتوانند از این پتانسیل به نفع اقتصاد مناطق و اقتصاد کشور استفاده کنند، به طوریکه مناطق آزاد اهرم مناسبی برای توسعه منطقهای بوده و میتوانند موقعیتی برای پیشرفت اقتصاد کشور باشند. در حقیقت همانطور که شیخ نشینهای منطقه خلیج فارس توانستند از پتانسیلهای منطقه استفاده کنند و وضع منطقه تحت سرپرستیشان را دگرگون نمایند، ما نیز میتوانیم این پیشرفتها را برای مناطق آزاد خود مهیا کنیم. چرا باید دوبی بتواند این همه سرمایه جذب کند، اما ما نتوانیم. در حالیکه هم نیروی کار متخصص و ماهر داریم و هم مغز اقتصادی، هم سرمایهگذار به حد کافی؛ در واقع هیچ چیز کم نداریم. اما انجام شدنی نیست، چرا؟ چون دیگران سنگاندازی میکنند. در واقع وقتی ما اختیارات قانونی داریم، همه بایستی از اختیارات قانونیمان استفاده کنیم. مدیران بر اساس مجوزی که دارند با حکم ریاست جمهور و با اختیاراتی که قانون برای آنها در نظر گرفته، مشغول به کار هستند. پس اختیار دارند و میتوانند به بهترین روش سرمایههای داخلی و خارجی را برای رونق این مناطق و از جمله منطقه آزاد چابهار جذب نمایند.
چابهار در حال حاضر به چه چیزهایی نیاز دارد که به توسعه مطلوب برسد؟
فقط اجرای قانون؛ و اینکه هر کسی در کار رئیس منطقه آزاد دخالت نکند. رئیس منطقه آزاد بایستی همانند اسمِ منطقهاش آزاد باشد تا بتواند تمام اختیارات قانونیاش را با قدرت اعمال کند و جز رئیس جمهور کسی به او حکم نکند. اگر آقای رئیس جمهور تشخیص داد این فرد فاقد توانایی لازم است و یا صالح نیست، عزلش کند؛ اگر خطا کرد، اشدّ مجازات در موردش بکار برود. به طور مثال مصوبه کالای مسافری بینهایت ارزشمند بود. همان 80 دلار باعث ترغیب مسافران به رفتن به منطقه میشد، اما بر اساس صلاحدید یک نفر این امکان قانونی، برداشته شد. این انتظار از آقای ترکان میرود که کالای مسافری را دوباره در مناطق احیاء کند.
میتوانید توضیحات بیشتری در مورد کالای مسافری و اثری که در آن منطقه داشت و میتواند داشته باشد بفرمایید؟
بله، پس از تصویب قانون، پیشنهاد شد که سرپرست خانوار از شناسنامه خود و خانوادهاش استفاده کند و کالا بیاورد و به ازای هر نفر 80 دلار دریافت کند. اما جلوی آن گرفته شد، سوال اینجاست مگر کالای مسافری چه حجمی داشت که کارخانهها را با مشکل روبرو کند؟ در مقابل حجم عظیم وارداتی که وجود دارد، مگر حجم کالای مسافری چه میزان است که بتواند تهدیدی برای کارخانهها باشد؟ اما انجام آن به راحتی میتواند منطقه محروم را آباد کند و برای ایجاد شغل برای همه مناسب باشد. منطقه ناامن را امن کند. من به تحقیق عنوان میکنم که اکثریت افراد آن منطقه نیازمند هستند، نیازی هم به بخشیدن پول یارانه به آنها نیست، بایستی برای آنها شغل ایجاد کرد. پیشنهاد من این است که سرپرست خانوار به مانند گذشته از شناسنامه خود و خانوادهاش برای گرفتن کارت مسافری، استفاده کند و بتواند کالا بیاورد و خرید و فروش کند و مبلغی را دریافت کند. مگر چابهار جزء ایران نیست؟ مگر چابهاری غیر از تهرانی، غیر از شیرازی است. وقتی ایرانی هستم، به موجب قوانین مملکت از حقوق مساوی با دیگران برخوردار هستم. قانون کالای مسافری هم هنوز وجود دارد. چرا به افراد بومی منطقه اجازه نمیدهید که از حق قانونیشان بهرهمند شوند و از 80 دلار سالیانهشان استفاده کنند. ایجاد امنیت در محور توسعه منطقه شرق با ایجاد کار و درآمد و رفاه برای آن منطقه بومی ایجاد میشود، نه با مسائل امنیتی. این یک مسأله بسیار جزئی است. در برابر بودجه این مملکت، در برابر درآمد این مملکت، در برابر هزینههای این مملکت در حقیقت این موضوع هیچ است؛ ولی میتواند یک منطقه را زیر و رو کند. اگر اینگونه شود، مردم آن منطقه دیگر به سمت مواد مخدر کشیده نمیشوند. وقتی قانون و اجازه انجام چنین کاری را داریم، چرا از آن استفاده نمیکنیم. این از مسائلی است که باید انجام شود. اگر چابهار کم رونق است، رونق مملکت کم میشود. هرگز فراموش نکنیم که اگر انسانها گرسنه شدند، همه کاری انجام میدهند.
منبع: ماهنامه آغاز