اکبر ترکان صریح اللهجه ترین مدیر دولت روحانی است. این سایستمدار ایرانی که حدود 64 سال سن دارد، ابایی از آنچه علیه تندروها می گوید ندارد. اگر روحانی در دولت خود 4 مدیر دیگر مانند او داشت دیگر نیاز به این نداشت که خود در هر مسئله ای ورود کند.
به واقع اکبر ترکان گاه خلأ بخش رسانه ای دولت را به تنهایی پر می کند. اگرچه تندروها و اصولگرایان نیز او را از نظر پنهان نمی دارند و تلاش می کنند در هر فرصتی علیه او سخن بگویند.
ترکان از اعضاء موسس حزب اعتدال و توسعه، مشاور حسن روحانی رییس جمهور ایران و دبیر شورای عالی مناطق آزاد تجاری ـ صنعتی است. ترکان تنها فرد غیر نظامی است که در جمهوری اسلامی ایران به مقام وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح رسید. او وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در دولت اول اکبر هاشمی رفسنجانی و وزیر راه و ترابری در دولت دوم وی بود.
در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 1376 از نامزدی علی اکبر ناطق نوری حمایت کرد و سال 84 با ریاست جمهوری احمدی نژاد، به مدت 4 سال معاونت وزارت نفت دولت او را بر عهده داشت اما در ادامه فعالیت های خود با احمدی نژاد و سیستم مدیریتی او به مشکل برخورد و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 1388 از کار برکنار شد.
در انتخابات 1388 در ستاد میرحسین موسوی فعال شد و به او رأی داد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 نیز به عنوان قائم مقام و معاون ستاد انتخاباتی حسن روحانی شروع به فعالیت کرد و پس از پیروزی روحانی به دولت او راه یافت.
این گفت و گو در یک صبح روز زمستانی که نشانه ای از زمستان هویدا نبود، در دفتر او در دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد انجام شد. ترکان به همان اندازه که رک است ، کوتاه سخن می گوید و از پرگویی پرهیز دارد.
آیا دولت و رئیسجمهور پیشبینی چنین ردصلاحیتهایی را میکرد؟
رد صلاحیتها همیشه بوده ولی به این گستردگی کمتر بود. نه. دولت به این گستردگی پیشبینی نمیکرد.
آیا الان دولت راهکاری برای رفع مشکل به وجود آمده دارد؟
دکتر روحانی فرمودند از ظرفیتهایی که دارند برای موضوع استفاده خواهند کرد.
این ظرفیتها چیست؟
بالاخره رئیسجمهور یک کشور، موقعیتهایی دارد. موقعیت خود او یک ظرفیت است.
آیا شورای نگهبان در قبال آن ظرفیت انعطاف نشان میدهد؟
باید ببینیم چه اتفاقی میافتد. از الان نمیتوان پیشبینی کرد. آن چیزی که مقام معظم رهبری خواستند، مشارکت حداکثری مردم است. بنابراین آن چیزی که ما الان میفهمیم، این است که مشارکت حداکثری مردم مورد توجه آقاست و ایشان نیز از همه دعوت کردهاند که در انتخابات شرکت کنند. پس این موضوع برای ما یک تکلیف است. اما این که مشارکت حداکثری را چگونه محقق کنیم مستلزم این است که اتفاقاتی بیفتد. نباید خدای ناکرده این تلقی پیدا بشود، که انتخاب منتفی است. امیدواریم با مذاکراتی که رئیسجمهور انجام میدهند مردم گزینههای مختلفی پیشرویشان باشد که بتوانند انتخابهای مختلفی داشته باشند.
شما از لفظ مذاکره سخن گفتید. آیا رئیسجمهور با مقام معظم رهبری در این باره صحبت میکنند؟
نمیدانم.
با شورای نگهبان چطور؟ آیا ایشان با شورای نگهبان وارد مذاکره میشود؟
اطلاعی ندارم که آقای رئیسجمهور قرار است چکار کنند.
بحث دیگر درباره انتخابات، ائتلافی است که میگویند قرار است بین نیروهای هوادار دولت از یک سو و نیروهای هوادار رئیس مجلس از سوی دیگر صورت بگیرد. این اتفاق صورت گرفته است؟
ببینید نه قرار است دولت در انتخابات دخالت کند و نه شخص آقای لاریجانی به عنوان رئیس مجلس...
آقای ترکان میدانم اما شما هم میدانید دو طرف، هوادارانی دارند هم در دولت و هم در مجلس که کار را پیش میبرند.
بله. آن چیزی که دوستان ما به آن فکر میکنند همراهان دولت است ما فکر میکنیم آقای دکتر لاریجانی و خیلی از همفکران ایشان، همراهان دولت هستند آن چیزی که مطلوب ما است، این است که مجلس آینده، مجلسی باشد که با دولت همراهی کند.
این «همراهان دولت» طیف است؟ تشکل است؟ گروه است؟ حزب هستند؟
دوستان ما در حزب اعتدال و توسعه مجموعهای را میشناسند که به آنها میگویند همراهان دولت. الزاما اعضای حزب ما نیستند. بلکه همه کسانی هستند که میتوانند به دولت آقای روحانی کمک کنند.
پس امکان ائتلاف با بخشی از اصولگرایان معتدل وجود دارد؟
بله. ما شخص آقای لاریجانی را با عنوان شخص ارزشمندی، همیشه مورد توجه داشتیم.
از آن طرف وضعیت همراهان دولت با اصلاحطلبان چگونه است؟
اصلاحطلبان در سال 92 همراهان دولت بودند. در سال 92 اگر همراهی اصلاحطلبان نبود ممکن بود نتایج انتخابات سال 92 ریاستجمهوری چیز دیگری شود.
شما از همکاری همراهان دولت با اصولگرایان و اصلاحطلبان سخن میگویيد. مقابل همراهان دولت چه کسانی قرار دارند؟
همه آنهایی که افراطی هستند.
یعنی به اعتقاد شما آرایش سیاسی از دوگانه اصلاحطلب- اصولگرا تغییر کرده است؟
از نظر ما یک جبهه اعتدال وجود دارد و یک جبهه افراط.
ما یعنی دولت؟
نه حزب اعتدال و توسعه. از نظر ما طبقهبندی ما اعتدالیون و افراطیون هستند. آقای دکتر روحانی به عنوان یک چهره اعتدالی به میدان آمد. در انتخابات سال 92 نیز با همین چهره وارد شد. جذابیتهای مشی اعتدالی ایشان بخشی از اصولگرایان و بخش بزرگی از اصلاحطلبان را جذب کرد. ما فکر میکنیم، خط را باید در همان مسیر 92 باید ادامه بدهیم.
چگونه؟
همراهان 92 همان همراهان 94 هستند.
چهرههای شاخص همراهان 94 چه کسانی هستند؟
همان کسانی که دور آقای روحانی هستند. آقای دکتر روحانی در تشکیل دولت و انتخاب همراهان چه کسانی را انتخاب کردند؟ انتخاب ایشان نه انتخاب بر مبنای اصلاحطلبی بود نه انتخاب بر مبنای اصولگرایی. انتخاب بر مبنای مشی اعتدالی بود. به نظرم بقیه مسیر را نیز ایشان همانطور که سال 92 رفتند، ادامه خواهند داد.
فکر میکنیم با این دست فرمان نتایج انتخابات به نفع دولت خواهد بود؟
سخت است. ما به عنوان حزب اعتدال و توسعه قصد حمایت از سه گروه را داریم. اول اعضای حزب خودمان. حمایت از آنها اولین اولویت ما است. دوم نمایندگان فعلی مجلس که از جمله همراهان دولت هستند.
رهروان ولایت؟
ما اسم روی کسی نمیگذاریم. بالاخره یک عدهای هستند همانها که در برجام نیز به ما کمک کردند. سومین گروه افراد معتدل جامعه هستند که شامل اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل میشوند. اینها نیز از همراهان دولت هستند و ما از آنها حمایت میکنیم. در استانها دفاتر حزب اعتدال و توسعه کوشش کرده بود، آنها را جذب کند. همچنین آنها را در فهرستهای کاندیداتوری خود نیز قرار داده بود.
الان با ردصلاحیتها وضعیت همچنان همان است؟
اتفاقی که الان افتاده این است که از هر گروه اعضای بسیار زیادی ردصلاحیت شدند.
اصلا از حزب اعتدال و توسعه کسی تایید صلاحیت شده است؟
فقط چند نفر.
در تهران؟
در شهرستانها.
در تهران هیچ کس تایید نشد؟
همه را رد کردند. در شهرستانها نیز اکثرا رد شدند.
هواداران شما در مجلس چطور؟
بخشی از آنهایی که در مجلس از هواداران بودند، رد شدند. اعتدالیون اصلاحطلب و اصولگرا نیز عمدتا ردصلاحیت شدند. الان ضمن این که ما دلمان میخواهد در انتخابات شرکت کنیم و همه ظرفیتهای خودمان را نیز بسیج کردهایم، اما نمیدانیم از چه کسی باید حمایت کنیم. لذا باید منتظر تجدیدنظرها بمانیم و ببینیم فضا چگونه تغییر خواهد کرد.
چشمانداز شما چیست؟ فکر میکنید ردصلاحیتشدگان بر میگردند؟
بله.
اما ما دو تجربه داریم. مجلس چهارم و مجلس هفتم که ردصلاحیتهای زیادی صورت گرفت در مجلس هفتم حتی رئیسجمهور وقت از نظر مساعد رهبری درباره تایید صلاحیتها سخن گفت اما در عمل شورای نگهبان راه دیگری رفت.
من موضع رهبری را در مسیری میبینم که به شرایط پیشرو امیدوارم. سخنرانی ایشان و دعوت از همه اقشار حتی کسانی که نظام را قبول ندارند، نشاندهنده امكان اميدواري است،وقتي کسی را دعوت میکنیم، باید سلیقههای دعوتشدگان نیز در میان کاندیداها مشاهده شود. به این دلیل است که آقا از همه دعوت کردند. نمیشود گفت که از همه دعوت کنید ولی به یک طیف رای بدهید. نمیتوان همه مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کرد و گفت مردم بیایید شرکت کنید ولی فقط به طیف ما رای بدهید. پس اگر آقا دعوت کردهاند به معنای این است که نماینده طیفهای فکری در میان کاندیداها باشند تا شرکتکنندگان بتوانند آنها را بیابند یا طیفهای نزدیک به خودشان را پيدا كنند.
اصولگرایان میگویند اعتدال توسعه خرجش را از اصلاحطلبان جدا کرده و لیست مجزا میدهد. این تعاریف درست است؟
ما از واژه همراهان دولت استفاده میکنیم. اینجا جایی است که اعتدال توسعه و اصلاحطلبان و کسانی را که سال 92 به اقای روحانی کمک کردند به هم پیوند میدهد. ما فکر میکنیم همه کسانی که در سال 92 به موفقیت آقای روحانی، ایفای نقش کردند، باید در سال 94 نیز ایفای نقش کنند اگر اینها با هم زاویه بگیرند، نتیجهاش این است که دولت همراهان خود را از دست میدهد.
برای این اتفاق کاری صورت گرفته؟
همه دوستان ما در استانها گفتوگو میکنند. بچههای اعتدال و توسعه با همه همراهان دولت در استانها گفتوگو کرده و به هم نزدیک هستند.
در تهران چطور؟
در تهران نیز همینطور.
اینها همه یکپارچه هستند؟
نه. یکپارچه نیستند. اما به هم نزدیک هستند.
آیا سرشاخههای سال 92 نیز همچنان به نفع آقای روحانی فعالیت میکنند؟ مثلاً آقای ناطق، آقای خاتمی، هاشمی و...
به نظرم همه آنهایی که در سال 92 به آقای روحانی کمک کردند، هنوز همان علاقهمندی را به ایشان دارند. من هیچیک از آنها را ندیدم که موضعشان علیه آقای روحانی باشد و یا علیه ایشان سخن بگویند.
آیا کار تشکیلاتی هم انجام میدهند؟
همان کاری که سال 92 انجام دادند امروز هم انجام میدهند.
پس شما امیدوار به بازگشت نیروهای ردصلاحیتشده هستید.
بله.
اگر این اتفاق صورت نگیرد چطور؟
به نظرم این اتفاق رخ میدهد. سخن و دعوت آقا از این که همه در انتخابات شرکت کنند، موجب یک بازبینی میشود. استراتژی نظام حداکثر مشارکت مردم در انتخابات است. در وضع امروز ما به مشارکت حداکثری مردم نیاز داریم. مملکت در یک موقعیت بسیار مهمی است. در آستانه یک جهش در حوزه اقتصاد است. فشارهای سیاسی بینالمللی از کشور حذف شده است. ما شرایطی برای حرکت خوب و پرشور اقتصادی داریم.
آقای مهندس، چرا همیشه قبل از هر انتخاباتی مسئولین دولتی میگویند این انتخابات از قبلیها متفاوت و مهم است و گاهی برای مردم این جملات خیلی تکراری و لوث میشود.
نه به نظرم این انتخابات مثل سال ٩٢ است. جدا از سابق نيست و امتداد مسیر٩٢ است. حتی آرایش انتخابات نیز مثل آرایش سال ٩٢ است.
یعنی همان دو جبهه افراط و اعتدال؟
مگر همین نبود؟ در سال ٩٢ که اصلاحطلب در صحنه نبود. دو گروه اعتدال و افراط مقابل هم صفآرایی کرده بودند.
البته به دولت همیشه این انتقاد وارد است که چرا از نیروهای اصلاحطلبی که به کمکش آمدند، استفاده نکرد. هم نیروها و هم بدنه اجتماعی رها شدند. به تبع آن دولت سیاست داخلی را نیز رها کرد.
بله. دو سال اول دولت، بيشتر تمرکز بر حل سیاست خارجی و حل مساله هستهای بود.
برخی میگویند بهتر بود که دولت اول مشکل داخلی را حل میکرد بعد سراغ مشکل خارجی میرفت.
قبول ندارم.
چرا؟
ما در وضعیت بسیار خطرناکی بودیم. هم تهدیدات بیرونی جدی بود و هم فشارهای بینالمللی. کشور باید در ابتدا آنها را حل میکرد. اولویت یعنی انتخاب یک از چند. آقای دکتر روحانی نیز از قبل از انتخابات در این باره سخن گفته بود. کتاب چاپ کرده بود.
امنیت ملی و دیپلماسی هستهای کتاب ایشان بود. تئوری و نظریه ایشان بود. ایشان دو کتاب مهم دارد. یکی هستهای و امنیت ملی است. دیگری امنیت ملی و نظام اقتصادی است. ایشان از کتاب اول عبور کرد. آن را به سرانجام رساند. اکنون نوبت اجرای نظریات کتاب دوم است.
با این حال میتوان نتیجه گرفت که آقای رئیسجمهور اصلاحات اقتصادی را جایگزین اصلاحات سیاسی خواهد کرد؟
به نظرم الان معیشت مردم خیلی مهم است. مساله اشتغال و امورات مردم بسیار مهم است. باید چرخ زندگی مردم بچرخد.آقای روحانی گفته بودند که میخواهیم هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ اقتصاد. اکنون که شرایط مناسب برای چرخش سانتریفیوژها فراهم شده است باید به فکر چرخ اقتصاد نیز باشیم.
با این وضعیت باقی مانده عمر دولت آقای روحانی به حل مسائل اقتصادی میگذرد؟ حل مشکلات سیاسی فعلا مقدور نیست؟
مثل چه مسایلی؟
همین ردصلاحیتها به جرم عضویت در احزاب، به برخی از افراد ردصلاحیتشده؟ اعلام کردهاهند چون در حزب اعتماد ملی یا کارگزاران هستی ردصلاحیت شدهای، امتداد فضای امنیتی و...
بله اینها از جمله مشکلات کشور است اما در کنار آن ما مشکلات دیگری هم داریم که مسایل اقتصادی و معیشت مردم از جمله آنها است و حل آنها مهم است. ما مشکلاتی داریم که به صورت سهمگین به اقشار مختلف مردم فشار میآورد. شما الان در خانوادهها جوانان رعنایی را میبینید که بیکار هستند. برخی از خانوادهها بیشتر از یک نفر بیکار دارند. این طاقتفرساست. آنها میخواهند ازدواج کنند. زندگی تشکیل بدهند. اما ممکن نیست. کسب و کارها راکد است. باید به اين وضعیت رسیدگی کرد. رئیسجمهور در مجلس اشاره کرد که قدرت خرید مردم پایین آمده است. از آن سو چون قدرت خرید پایین آمده، تولیدات داخلی فروش نمیرود. روابط اقتصادی کشور نیازمند یک حرکت بزرگ است.
یعنی آن موضوعات دیگر که سیاسی هستند مهم نیستند؟
این را نمیخواهم بگویم. حل آن مشکلات نیز مهم است. اما مسایل اقتصادی، مسایل مشترک همه است و تمام گروههای سیاسی در این که بایست کشور را از مشکلات اقتصادی خارج کرد، اتفاق نظر دارند. از این بعد تمرکز آقای روحانی روی حل مسایل اقتصادی مردم و کشور است.
حل مسایل سیاسی چطور؟ از جمله مساله حصر.
حل آنها همیشه مدنظر آقای رئیس جمهور بوده.
اما عملا اتفاقی نیفتاده.
وضعیت بهتر شده. مثل سابق نیست. حتی فضای عمومی سیاسی، فضای عمومی دانشگاهها فرق نکرده است؟
یک مقدار.
به همین مقدار که فرق کرده نشان داده که یک اتفاقی افتاده است.
فکر میکنید وضعیت بهتر خواهد شد؟
به همین ترتیب جلو میرویم. حل آن مشکلاتی که شما هم اشاره کردید جزو برنامههای آقای روحانی است ولی باید با تدبیری به حل این موضوعات برسیم.
درباره حصر؟
حل این مسایل مدنظر ایشان هست ولی تنها موضوعی نیست که مدنظر رئیسجمهور است. کشور خیلی مشکلات دارد آن هم جزو مشکلات است.
حالا اگر از این موضوع عبور کنیم، شما گفتید که اولویت رئیسجمهور حل مشکلات اقتصادی است. برنامه دولت در این زمینه چیست؟
برنامه ششم. اصلیترین محورهای این برنامه پرداختن به چالشهای مهم کشور است. مثل چالش آب، چالش محیط زیست، چالش انرژی...
چقدر این برنامه اجرایی است؟
برنامه را مینویسند که آن را اجرا کنند.
بله. اما عملا برنامههای پنجگانه قبلی نوشته شد ولی در اجرا یا راه دیگری را رفتیم یا اصلا برخی از محورهای آنها را اجرایی نکردیم.
همیشه هر برنامهای یک میزانی از موفقیت را دارد. البته درباره برنامه ششم باید بعد از اجرا در خصوص آن قضاوت کرد.
شما فکر میکنید این برنامه از برنامه سوم بهتر است؟ چون از برنامه سوم به عنوان یکی از بهترین برنامههای کشور نام بردهاند.
الان نمیتوانم بگویم. برخی مواقع یکسری از دولتها اصلا قائل به برنامه نیستند. مثل دولت نهم و دهم. رئیس آن دولت خودش پایبند به اجرای برنامه نمیدانست. اصلاً معتقد به برنامه نبود. لذا میزان عملکرد او نسبت به برنامه چهارم و پنجم ارقام بسیار ناچیزی است و میزان موفقیت آنها نیز بسیار پایین است. دولتهای آقای خاتمی و آقای هاشمی میزان علاقهمندی و پایبندی به برنامه بالاتر بود. میزان موفقیت برنامهها نیز بالاتر بود. در این دوره نیز، وقت بخشی از دولت اول آقای روحانی صرف حل چالش هستهای شد. در فرصت باقیمانده باید بخشی از برنامه ششم اجرا شود. سالهای 95 و 96 دو سالی هستند که آقای روحانی در دولت اول خود برنامه ششم را اجرا میکنند. در دولت دوم نیز ادامه برنامه را اجرا خواهند کرد. ارزیابی ما این است که میزان موفقیت آقای روحانی نسبت به برنامهای که تعهد میکند به مراتب بیشتر از دولتهای نهم و دهم است.
شما در سخنان خود اشاره کردید به دولت دوم آقای روحانی. فکر میکنید که آقای روحانی در سال 96 علاقهای دارد که برای بار دوم رئیسجمهور شود؟
ایشان ظرفیت این را دارد که برای بار دوم رئیسجمهور شود.
شما فکر میکنید این ظرفیت در مردم هم وجود دارد؟
من از شما میپرسم آقای روحانی امروز عزیزتر و محبوبتر است یا سال 92؟
فکر میکنم امروز وضعیت ایشان از سال 92 بهتر است.
من هم نظرم همین است.
اما مشکلات اقتصادی از یک طرف و مشکلات سیاسی از طرف دیگر، مردم...
مردم میفهمند. مردم این دولت را با دولتهای نهم و دهم قیاس میکنند. اگر قرار بود دولتهای نهم و دهم ادامه پیدا کند، امروز کجا بودیم؟ اولین اقدام این دولت متوقف کردن تحریمها بود. تشدید تحریمها متوقف شد و مذاکرات پیش رفت تا امروز که تحریمها برداشته شد. اگر مشی دولت قبلی پابرجا بود، تحریمها تشدید نمیشد؟ اگر تحریمها تشدید میشد آنوقت همین نان و قند، برنج و روغنی که در جامعه وجود دارد، دیگر وجود داشت؟ همین غذایی که سر هر کوچهای میتوان آن را خرید و تهیه کرد، اگر مشی قبلی بود، آیا امکان آن وجود داشت همین غذا را پیدا کنیم؟ اگر مشی قبلی بود، همین جریان کنترل ارز، اینگونه بود که امروز هست؟ تورم این بود که امروز هست؟ با این مقایسه کنید فکر کنید سیاستهای دولت نهم و دهم با تورم 45درصدی جلو میرفت. اگر آن سیاستها میرفت جلو امروز گوشت مرغ چند بود؟ امروز دلار چقدر بود؟ امروز غذا به اقشار فقیر میرسید؟ بالاخره ما باید مقایسه کنیم. در دو سالی که گذشت اولین اقدام آقای روحاني، اولین دستاورد مذاکراتشان متوقف کردن تشدید تحریمها بود. تحریمها تشدید نشد. یعنی همان یکمیلیون بشکه نفتی که میتوانستیم بفروشیم، فروختیم تا بتوانیم کالای اساسی مردم را تأمین کنیم. تا بتوانیم جامعه را بچرخانیم. دولت اجازه نداد قیمتهای جهشی وحشتناک دلار ادامه پیدا کند. امروز قیمت دلار گرانتر از روز شروع دولت آقای روحانی نیست. آقای روحانی با قیمت دلار 3600 تومان شروع کرد. امروز دلار چند است؟ حدود همین 3600تومان است. پس دولت توانسته است جلوی جهشهای سخت دلار را بگیرد. تورمهای 45درصدی به تورم نقطه به نقطه زیر ده درصد رسیده است.
متوسط تورم سالیانه چطور؟
آن هنوز زیر ده درصد نیامده است. اما همین موضوع نیز مدنظر رئیسجمهور هست. ولی الان تورم نقطه به نقطه به این شکل که قیمتهای دی ماه امسال نسبت به دی ماه سال گذشته چقدر تغییر داشته مرتب بررسی میشود و الان از این نظر زیر 10درصد هستیم. این دستاورد را باید با دستاورد دولت قبل مقایسه کرد که اگر آن سیاستها ادامه پیدا میکرد، امروز کجا بودیم. مردم اینها را میفهمند و متوجه هستند.
فکر نمیکنید آن تفکر که در آقای احمدینژاد تبلور پیدا کرده بود، در سال 96 با یک چهره بزک کرده دوباره وارد میدان شود؟
آن تفکر قطعا با دولت آقای روحانی رقابت خواهد کرد. این تفکر همیشه بوده و هست. تفکری که اسلامیت نظام را از جمهوریت آن جدا میکند در رقابت است با تفکری که اسلامیت و جمهوریت را یک انتزاج لاینفک میداند. بعضی، رأی مردم را زینت حکومت میدانند. برخی دیگر رأی مردم را رکن حکومت میدانند. این دو تفکر وجود دارد و در دوره بعدی نیز همچنان خواهد بود.
فکر میکنید تضاد این دو تفکر شدیدتر خواهد شد؟
بستگی به نتایج مجلس دارد. اگر مجلسی که انتخاب میشود، مجلس معتدلی باشد خیلی به فضای دوره بعدی کمک خواهد کرد.
یعنی مجلس آینده، پل دوره بعدی ریاستجمهوری است؟ درواقع به امتداد دولت کمک میکند؟
ما به این امیدوار هستیم.
به خاطر خودتان؟
نه. به این خاطر که مشی اعتدالی بتواند کشور را از مشکلات موجود نجات بدهد. دیدید که مشی افراطی کشور را در حوزه سیاست خارجی با بنبستهای عدیدهای روبهرو کرد. آن مشی افراطی فقط در سیاست خارجی این مشکلات را گریبانگیر کشور نکرده بود در خیلی جاهای دیگر نیز کشور گرفتار این مشی شده است. این مشی اعتقادی به نیروی مردم، ظرفیت مردم، رأی مردم، رکن بودن مردم ندارد. آنها اعتقاد دارند که مردم رعیت حکومت هستند اگر مردم رعیت حکومت باشند از دلش یارانه بیرون میآید. اما اگر مردم رکن حکومت باشند از دل آن خلق ثروت به وجود میآید. مردم اقتصاد میسازند. پویایی میسازند. کارآفرینی هر نوجوانی، فرصتی برای کشور است. این نگاه که مردم همه ظرفیت هستند، در مقابل نگاهی قرار دارد که مردم زینت حکومت هستند. مردم رعیت هستند. این دو نگاه، منشعب از دو تفکر است. همین تفکر تأثیرش را در اقتصاد نیز میگذارد. اگر مردم زینت حکومت باشند، تأثیرش در اقتصاد این میشود که مردم جیرهبگیر حکومت خواهند بود. مردم یارانهبگیر حکومت هستند. اما اگر اعتقاد بر این باشد که مردم رکن حکومت هستند، در اقتصاد نیز مردم خلق ثروت میکنند و جامعه را جلو میبرند.
شما مخالف پرداخت یارانه هستید؟
نه. من مخالف پرداخت یارانه به همه مردم هستم اما معتقدم باید به بخشی از جامعه یارانه داد.
چه بخشی؟
به بخش ضعیف جامعه حتما باید یارانه داد. ما نمیتوانیم شاهد باشیم زندگی یک گروه از جامعه لنگ است. اما آیا به افراد توانمند باید یارانه داد؟ من میگویم نه.
آیا دولت برای حل مشکلات اولیه قشر محروم جامعه برنامهای دارد؟
در برنامه ششم به آنها پرداخته شده است.
یعنی همچنان به آنها یارانه میدهیم؟
نظام پرداخت یارانه در برنامه ششم اصلاح شده است. از ابتدا نیز نام این طرح هدفمندی یارانهها بود. وقتی به کل جمعیت کشور یارانه بدهیم این هدفمند است؟ دولت قبل به اسم هدفمندی یارانهها به کل جامعه یارانه میداد. همان مبلغی را که به فرد محروم میداد، همان را نیز به افراد توانمند میداد. آیا این هدفمندی یارانهها بود؟
الان تصمیم دولت چیست؟
من یک مثال بزنم. الان داروهایی که در داروخانهها به فروش میرسد، هنگام مصرف، در تمام بدن پخش میشود از جمله در ناحیهای که درد وجود دارد. ممکن است حتی عوارض و اثراتی برای بخشهای دیگری از بدن هم داشته باشد. اما همزمان داروهای هوشمند نیز به بازار آمده است که هدفمند هستند. پس از مصرف، دارو به آن نقطهای میرود که باید درمان کند. در همه بدن منتشر نمیشود. ما قرار بود یارانههایمان هدفمند شود. هدفمندی یعنی اینکه مستقیم به آن جایی برود که جزو برنامه بود. ما باید یارانه بدهیم اما به چه کسی؟ باید به آن گروهی که مورد هدف ماست یارانه بدهیم. ممکن است فقط یارانه به فقرا اختصاص نیابد. اگر ما خواستیم کارآفرینان جامعه حرکت جهشی در اقتصاد داشته باشند، نباید به آنها یارانه داد؟ نباید به شرکتهای استارتاپ و دانشپایه نوعی یارانه داد؟ نباید به این افراد کمک کرد تا با یک جهش اقتصادی روبهرو شویم؟ پس غیر از فقرا، دیگرانی هم هستند که باید مورد حمایت باشند. هدفمندی یارانهها یعنی همین. نه اینکه به 76میلیون نفر یارانه بدهیم. آیا این 76میلیون نفر به یارانه نیاز دارند؟ در برنامه ششم، اصلاح نظام یارانه چنین تغییراتی داشته و دارد.
آقای ترکان دولت برای اصلاح نظام اقتصادی فقط به مجلس نیاز ندارد، بلکه باید در خود نیز تغییراتی ایجاد کند. به نظر شما پس از تشکیل مجلس جدید، دولت تغییراتی در کابینه به وجود میآورد؟
این در صلاحیت من نیست که درباره اظهارنظر کنم.
نظر خودتان درباره بخشهایی از دولت که سنگین است چیست؟
نمیدانم. خبری هم ندارم که آیا دولت به دنبال ترمیم هست یا نه.
از آنسو صدای دولت به مردم نمیرسد. مردم نمیدانند که دولت چه کرده و چه میکند.
برای اینکه هیاهو در طرف مقابل خیلی است. مخالفین دولت خیلی هیاهو میکنند. برخی از رفتارهای صدا و سیما قابل توجیه نیست. مثل صدای بیگانه است. صداوسیمای ما نسبت به دولت ما به گونهای حرف میزند که انگار بیگانه دارد سخن میگوید. این سایتهایی که علیه دولت فعالیت میکنند، از کجا ارتزاق میکنند؟ پولهای آنها را چه کسی میدهد؟ بدون پول این کارها را میکنند؟ باورپذیر است؟ شما میدانید این بنگاههای خبری چقدر هزینه دارند؟ این پولها از کجا میآید؟ خبر دارید اینها چه شبکهای دارند؟ میدانید در سراسر جغرافیایی ایران اینها پخش هستند و مشغول سمپاشی علیه دولت هستند؟ میدانید اینها چقدر حقوقبگیر دارند؟ پول اینها از کجا میآید؟ یک جریان قدرتمندی پول و هزینههای آنها را میدهد.
اگر دولت خبر از مسائل پشت پرده آنها دارد چرا با آنها مقابله نمیکند؟
چه کار کند؟ برخورد کند؟ تعطیل کند؟ خوب ما هم میشویم مثل آنها. اگر دولت قلع و قمع کند که جنس خود همانها خواهد شد این دولت از جنس آنها نیست. از جنس منطق است. خروج آنها از منطق مجوزی برای این نیست که دولت اصول خودش را زیر پا بگذارد.
البته آنها معتقد هستند که دولت از این اصول عدول کرده و میکند. مثلاً وقتی گفته میشود منتقد من بیسواد است، آنها این را به عدول از اصول دولت تعبیر میکنند.
خب رئیسجمهور واقعا راست گفته است. برای اینکه برخی افراد راجع به مسائل هستهای سخن میگویند که اصلاً هیچ سوادی درباره آن ندارند. مطلع نیستند. اطلاعاتی ندارند. اینکه به یک نفر بگویند شما اطلاعی از این موضوع ندارید و آن را نمیدانید، فحش و ناسزا نیست. توهین نیست. فردی از دندانپزشکی اطلاعی ندارد. اگر من به او بگویم شما از دندانپزشکی اطلاعی ندارید، این توهین نیست. این اشکالی دارد. برخی اوقات به رسانه ملی که نگاه میکنی، میگوید آقای فلانی کارشناس. من خودم به رسانه رفتهام، دیدم کسانی را به عنوان کارشناس میآورند که الفبای کار را نمیداند. آیا کشور ما اینقدر فقیر است که آن آقا شده کارشناس؟ میگوید آقای فلانی به عنوان کارشناس آمدند روی خط. آدم انتظار دارد یک چهره ورزیده و پخته و صاحبصلاحیت را ببینید. متوجه میشوی کسی را آوردهاند که هیچ نمیداند. برنامه را خراب میکند و میرود. کشور ما از نظر سطح علمي کارشناسی اینطور است؟ این یک رویارویی رسانهای با دولت آقای روحانی است. رسانه ملی ما در این رویارویی نقش دارد. تندتر از رسانه ملی نیز، سایتها هستند. اینها یک مجموعه کوچک نیستند. اینها بنگاههای خبری بسیار گسترده با هزینههای بسیار بالا هستند.
دولت در قبال آنها در بخش رسانهای چه برنامهای دارد؟ شما میگویید جنس این دولت مقابله نیست. خب خودش را هم تجهیز نمیکند. پس چه کاری میخواهد بکند؟
نمیدانم. من دیدم مسئول رسانهای دولت برای اینکه سخنان رئیسجمهور پخش شود، آن را در برخی از سایتها منتشر کرده بود.
همین؟
خب ما سال 92 هم همینطور جلو رفتیم.
فرقش این است که آن موقع مردم انتظار نداشتند، شما دولت را نیز در اختیار نداشتید. اما در سال 92 آقای هاشمی و آقای خاتمی بودند.
مگر آن موقع صداوسیما دست آقای روحانی بود؟ الان وضع رئیسجمهور که بدتر از آن موقع نیست.
ولی انتظار بیشتر است.
مردم فکر میکنند وقتی کسی رئیسجمهور شد، دستور میدهد و صداوسیما یک کارهایی میکند. اما این صداوسیما نسبت به این دولت روش دیگری دارد. من وقتی به برخی از حرفها گوش میکنم میبینم اگر بیگانگان بخواهند به دولت حمله کنند، همین گونه حمله میکنند.
رئیس رسانه ملی عضوی از هیات دولت است. آیا در هیات دولت به ایشان درخصوص این مسائل تذکری داده میشود؟
رئیس صداوسیما نیز نقش متوسطی دارد. باید حسرت روزهای ضرغامی را بخوریم.
گفتگو: اکبر منتجبی
هفته نامه صدا