لینک کوتاه: freena.ir/detail/40517
ساعت 17:59
چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396
سال گذشته با سفر ناندرا مودی و محمد اشرف غنی، 12 سند و تفاهم نامه همکاری میان دو کشور ایران و هند منعقد شده و در آخر نیز سه رییس دولت سند تفاهم نامه چابهار را به عنوان دالانی استراتژیک امضا کردند.
به گزارش فرینا، در سفر نخست وزیر هند به تهران بود که ایران و هند بر پایه اشتراکات تاریخی نسبت به بیشینه ساختن مراودات اقتصادی تاکید کرده و در این میان به واسطه موقعیت استراتژیک ایران در منطقه، قرار شد تا با بهره گیری از پتانسیل های بالقوه ای همچون بندر چابهار، فصل جدیدی از همکاری ها میان دو کشور رقم بخورد.
در اینجا لازم است از منظر هند و نگاه هندی ها به این سفر دو مساله مورد بررسی قرار بگیرد. نخست آنکه هندی ها از لحاظ منابع انرژی بسیار در مضیقه بوده و حجم منابع این کشور، تکافوی جمعیت میلیاردی و سیر توسعه در هند را نمی دهد. هر چند اصلاحات اقتصادی موفقی در این کشور در طول سال های اخیر صورت گرفته و آنها رشد اقتصادی 8 درصدی را در سال گذشته تجربه کرده اند، اما عدم وجود منابع، بخصوص در بخش انرژی، آنها را در مسیر توسعه دچار چالش خواهد کرد. در این راستاست که باید گفت نزدیکترین منبع تامین انرژی برای هند منطقه خلیج فارس و ایران بوده و به همین جهت است که هندی ها در نگاه راهبردی خود، حساب ویژه ای روی ایران باز کرده اند.
از سوی دیگر حضور چینی ها در بندر گوادر پاکستان، از منظر هند هرگز پنهان نبوده است. چابهار و موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیک آن می تواند پایگاهی برای هندوستان در مسیر مهار چین در اقیانوس هند و همچنین همسایه چالش برانگیز آنها، پاکستان باشد. هندی ها همچنین از چابهار به عنوان سکوی پرتابی برای دسترسی به بازار بکر افغانستان و آسیای مرکزی یاد کرده و برای تحقق این منظور، بر روی خطوط ارتباطی ایران حساب ویژه ای باز کرده اند.
این مساله می تواند در تبدیل منطقه چابهار به مسیر استراتژیک ترانزیتی و همچنین مبنایی برای توسعه منطقه محروم بلوچستان از اهمیت زیادی برخوردار باشد. هر چند دولت یازدهم سعی کرده است در این باره با پیوند زدن توافق های اقتصادی به تعاملات سیاسی به خصوص پس از به نتیجه رسیدن برجام، ضمن بهره برداری از ظرفیت های داخلی، هر گونه کارشکنی از سوی رقبا را نیز از بین ببرد، اما باید تاکید داشت، تا زمانی که نگاه کشور همچنان به سمت سیاست های پیشین میل کند، هر گونه بهره برداری از ظرفیت های کنونی به نتیجه مطلوب منجر نخواهد شد.
ایران در مراودات خود با هند، می تواند علاوه بر تامین انرژی این کشور، به بحث سرمایه گذاری و تربیت نیروی انسانی نیز نیم نگاهی داشته باشد. از سوی دیگر سرمایه گذاری 500میلیون دلاری هندی ها و در طرح توسعه چابهار و بندر گوادر که در اختیار چین است می تواند اهرم فشاری برای هندی ها در جهت تکمیل خط لوله صلح میان ایران، هند و پاکستان محسوب شود. چرا که چینی ها اعلام آمادگی کرده اند، تا بخش عمده ای از هزینه های مربوط به تکمیل این خط لوله را در کشور پاکستان پرداخت کنند.
از سوی دیگر در مورد چابهار باید گفت که هر چند این توافق نامه می تواند منشاء تحولات مثبت اقتصادی در منطقه سیستان و بلوپستان به حساب آید، اما با ادامه سیاست های قبل این امر حتماً عقیم خواهد ماند. متاسفانه دور تا دور نوار مرزی ایران، رنگ و بویی از فقر را تجربه می کند و نگاه اقتصاد محور قبلی به جای نگاهی انسان محور، نمی تواند اثر بخشی مورد انتظار را برای منطقه چابهار به ارمغان بیاورد. نبود صنعت و نیروی انسانی متخصص در این منطقه یکی از موانع مهم در امر رشد و توسعه محسوب می شود. عملاً ما با ورود به چابهار با دو شهر فقیر و پیشرفته مواجه هستیم و پافشاری بر روی سیاست های قبلی، می تواند تنها دامن زننده به تضادهای اجتماعی باشد.
در نتیجه به نظر می رسد که ایران باید نسبت به این پتانسیل بالقوه نگاهی راهبردی داشته و از سوی دیگر با درکی درست از سیاست خارجی هند در به ثمر رساندن این توافق تاریخی اقدام کند.
دلایل استقبال هندی ها از چابهار
به گزارش مرکز بین المللی مطالعات صلح، پیر محمد ملازهی کارشناس مسایل شبه قاره در خصوص دلایل استقبال گسترده هندی ها نسبت به سرمایه گذاری در بندر چابهار معتقد است: دو دلیل اصلی وجود دارد که هند توجه ویژه ای به مسئله چابهار دارد، یک دلیل آن روابطی است که بین ایران و پاکستان و چین است و سرمایه گذاری که چین در بندر گوادر انجام می دهد. چینی ها در کل حدود 46 میلیارد دلار قرار است که در ده سال آینده در پاکستان سرمایه گذاری کنند. عمده سرمایه گذاری آن ها در بندر گوادر است که این بندر را به بندر تجاری فعال نظیر دوبی تبدیل می کند. می توان این منطقه را دوبی آینده دانست. بنابراین یکی از علل اصلی که هندوستان فکر می کند اگر با ایران بر سر مساله چابهار به توافق نهایی برسند و کار کنند و هند در آن جا سرمایه گذاری کند و ارتباطات تجاری خود را از طریق چابهار انجام دهد، این است که می تواند از این رهگذر پاکستان را (که در حال حاضر از طریق بندر کراچی ، بندر گوادر ، آسیای مرکزی و افغانستان تجارت خود را تامین می کند) دور بزند.
به نظر می رسد که این موضوع یکی از دلایل اصلی توجه خاص هندی ها به بندر چابهار است. نکته دوم این است که در حقیقت با توجه به مجموعه شرایطی که ایران در منطقه به لحاظ استراتژیک دارد و کریدور شمال- جنوبی که قبلا مطرح بوده (که ایران و روسیه و هند محور اصلی آن قرار می گرفتند و تجارت هند به سمت آسیای مرکزی، هند و اروپای شرقی و حتی اروپای غربی از این طریق صورت می گرفت) در آن زمان برآورد شده بود که حدود سی درصد هزینه حمل و نقل از این طریق برای هند پایین می آید. البته در آن زمان، این مساله مطرح بود که کالاهای هندی در بندر عباس تخلیه و از طریق راه آهن به طرف دریای خزر بیاید و از طریق کشتی و رود ولگا به طرف روسیه ، اروپای شرقی و غربی برود. در این حال آن طرح هم با توجه به توافقی که بین ایران و هند با افغانستان صورت گرفت، قرار بر این شده است که از چابهار تا افغانستان خط آهنی جدید کشیده شود و هندی ها ارتباطات و کالاهای تجاری خود را به افغانستان ، آسیای مرکزی و همین گونه حوزه قفقاز و اروپا از این طریق انجام دهند. البته این دو، دو خط موازی خواهد بود که دو کشور را با هم ارتباط می دهد. بنابراین، اگر از این دو بعد به مساله هند و چابهار نگاه کنیم، به نظر می رسد که نگاه هند استراتژیک است و می تواند سرمایه گذاری هندی در چابهار را در رقابت با سرمایه گذاری چینی ها در بندر گوادر پاکستان قرار دهد.
تردیدهای ایران
ملازهی ادامه داد: هر چند برخی معتقدند که هند نگاه ابزاری به سرمایه گذاری چابهار دارد و نگاه راهبردی به این موضوع ندارد و برخی رسانه ها هم به این مساله توجه کرده اند که هندی ها برای کند کردن روند سرمایه گذاری در چابهار برنامه هایی دارند اما من این تحلیل را قبول ندارم. ممکن است که مشکلاتی در عمل و اجرا پیش بیاید؛ ولی نگاه استراتژیک هندی ها به منطقه چابهار بالاتر از این تحلیل است. نگاه هند نگاه بلندمدتی است و عامداً شرایطی را به وجود نمی آورد که سرمایه گذاری ها در چابهار کند شود. این موضوع به نفع آن ها نیست. شاید در ایران تردید هایی در مورد این قضیه وجود دارد یا نوعی هماهنگی در ساختار قدرت در ایران وجود دارد که باعث می شود هندی ها نتوانند آن طوری که انتظار دارند عمل کنند. در حقیقت می توان گفت که هندوستان سر مساله چابهار انگیزه های خیلی قدرتمندی دارد. شاید برای ایران انگیزه های هند هنوز ملموس نیست. یعنی نه به شدت رقابت هایی که بین چین و هند و نه پاکستان و هند توجه دارند و نه فکر می کنند که هندی ها می توانند جایگزین خیلی از سرمایه گذاران دیگر مانند شرکت نفت و گاز ایران باشند. شاید این تصور در ایران در ارتباط با خط لوله گاز صلح است (که به هر حال هندی ها در مقاطعی تحت فشار آمریکایی ها و امتیازاتی که آن ها به هندوستان داد) امتیازات را گرفتند و خود را تا حدی از خط لوله صلح کنار کشیدند. اما واقعیت این است که کنار کشیدن آنها به این معنا نبود که کلاً خط را نادیده بگیرند و به نظر من هنوز هندی ها تمایل دارند که آن خط گازی فعال شود.
فقط مشکلی که وجود دارد این است که آن ها نمی خواهند آن خط لوله از پاکستان عبور کند و ترجیح می دهند که این انتقال از طریق دریا صورت بگیرد، زیرا نگران هستند که یک زمانی ممکن است شرایطی به وجود بیاید که مناسبات هند و پاکستان تیره شود و پاکستانی ها گاز را قطع کنند و اقتصادشان برهم بخورد.
بنابراین به نظر من باید ما نیز واقع بینانه تر به موضوع هند توجه کنیم، یعنی طرف دیگر قضیه را هم ببینیم که هندی ها هم ملاحظاتی دارند. اما باید این موضوع را در نظر گرفت که هند یک کشور منافع محور است. اگر منافع خود را در مسیری تشخیص دهد که با منافع ایران همخوانی ندارد، طبیعی است که منافع ملی خود را در نظر می گیرد و این موضوع نباید به این معنا تلقی شود که هندی ها نمی خواهند با ایران کار کنند. در واقع هندی ها تمایل دارند که در چابهار سرمایه گذاری کنند و همکاری های خود را توسعه دهند، ولی ما نیز باید شرایط را به درستی ارزیابی کنیم. حتی زمینه راه اندازی مجدد خط لوله صلح در صورت فعال عمل کردن ایران ممکن است.
آینده نگاه جدی هند به چابهار
به نظر می رسد که سرمایه گذاری در چابهار در راستای منافع هند است، اما بروکراسی را در ایران نیز نمی توان نادیده گرفت. بروکراسی در ایران اجازه سرمایه گذاری را به سرمایه گذاران نمی دهد. همچنین تصمیمات در ایران مقطعی است. هندی ها قرارداد 25 ساله با ایران برای خرید گاز مایع دارند، ولی پیچ و خم بروکراسی در ایران مشکلات زیادی را در عمل ایجاد می کند. یعنی ما باید تصمیمی بگیریم که وقتی برنامه ریزی شود، برنامه ریزی به صورتی نباشد که دولت در ایران در دوره های مختلف متفاوت عمل کند. خود ما نیز باید این قضایا را مدنظر داشته و همواره آن طرف قضیه را مقصر ندانیم.
ملازهی در ادامه تاکید کرد: در واقع برداشت من این است که هندی ها با نگاهی استراتژیک سرمایه گذاری انجام می دهند. اما باید توجه داشت که هندی ها در چانه زنی بسیار مهارت دارند و صبر به خرج می دهند. یعنی می خواهند در یک قرارداد حداکثر امتیاز را بگیرند. این روحیه هندی ها را باید شناخت و با این روحیه باید کار کرد. هندی ها در چانه زنی بی نظیر و آن قدر این کار را به خوبی انجام می دهند تا منافع حداکثری را از آن خود کنند. باید فرهنگ و رفتار آن ها را شناخت، باید نیازهای آن ها را شناخت.
هند کشوری است که به شدت در حال توسعه است و به شدت نیازمند انرژی است. در حال حاضر شرکت های نفتی و گازی هند در آفریقا سرمایه گذاری کرده اند، در حالی که خلیج فارس به آن ها بسیار نزدیک تر است و هزینه ها را بسیار پایین می آورد. بنابراین، من فکر می کنم که ما باید امکانات و نیازهای هند را به درستی ارزیابی کنیم و همکاری های خود را در چابهار روی یک روال و روند مطمئن بدون توجه به این که چه جناحی در ایران قدرت داشته باشد و چه وضعیتی و حزبی در هند قدرت داشته باشد در نظر بگیریم.