رئیس جمهور در دهمین سفر استانی خود با اعلام استان گلستان بهمثابه دالان توسعه اقتصاد کشور، یکی از مسایل حائز اهمیت را برای این استان، تاسیس منطقهآزاد تجاری صنعتی دانست.
این منطقه که در راستای ایجاد مرکزیتی برای انبار کالا و دپو مواد اولیهای که از کشورهای مختلف به آنجا خواهد آمد، تاسیس میشود، اینچهبرون نام دارد.
بهگفته روحانی قرار است بهزودی لایحه آن تهیه و به مجلسشورایاسلامی تقدیم شود. پیشبینی میشود راه اندازی این منطقه با توجه به افتتاح خط راهآهن ترانزیتیشدن دریای خزر که با حضور روسای جمهوری ایران، ترکمنستان و قزاقستان گشایش یافت، بتواند مسیر حمل و نقل تجارت جهانی میان شرق، از چین تا آسیای میانه، و غرب جهان به ویژه اروپای غربی را تسهیل کند.
این خط920 کیلومتری بهعنوان کریدور ریلی شمال به جنوب از شهر اوزن در قزاقستان تا شهر گرگان در استان گلستان ساخته شده است و با کاهش حدود 10هزارکیلومتر راه زمینی در مسیر اتصال راهآهن ترکمنستان، قزاقستان و ایران، نشان از خلق مزیت اقتصادی اینچهبرون برای منطقهآزاد شدن دارد.
بهعلاوه از آنجایی که قزاقستان یکی از کشورهای غنی منابع معدنی در جهان است، ایجاد این خط آهن، با ایجاد منطقه صنعتی متالوژی، میتواند تمامی ظرفیتهای معدنی این کشور را به عنوان فرصت از جمله به اینچهبرون منتقل کرده و منطقه را به قطب سرمایه گذاری و فعالیتهای اقتصادی مبتنی بر منابع کانی فلزی و غیرفلزی، تبدیل کرده و صادرات مجدد را بهعنوان فعالیت غالب منطقهآزاد اینچهبرون تعریف کند. نگاه جدید دولت یازدهم به مناطق آزاد با توجه به ظرفیتهای داخلی و بینالمللی آنها میتواند همواره هویت و جایگاه جدید مناطق آزاد ایرانی را با برندسازی به طور مؤثر حفظ کند.
همگی این مناطق با توجه به مزایای مانا و رقابتی که برای جذب سرمایهگذاری و مشارکت بخش خصوصی داخلی، خارجی، خدماتی و گردشگری دارند، باید بتوانند تولید محصولات تمام شده و ارائه خدمات را برحسب یک نوع برند قابل رقابت با سایر مناطق آزاد دنیا عرضه کنند، بهطوری که لوگوی تجاری آنها حاکی از این برند خاص در هر یک از آنها تعبیه شود و سرمایهگذاران را ترغیب کند تا برای انجام کارها به طور اختصاصی به محل این برند خاص مراجعه کنند و مراحل تحقق طرحهای توجیهی فنی و اقتصادی خود را از طریق شرکتهای دانش بنیاد در مناطق آزاد ایرانی دنبال کنند.
از این جهت توجه به ایجاد یک مدیریت راهبردی برند با هدف برندسازی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ایران بر اساس مزایا و ظرفیتهای داخلی و خارجی آنها برای جذب سرمایه گذاری و رونق فعالیتهای اقتصادی از اهمیت خاصی برخوردار است. آنچه امروز مهم است ارتباط سرمایهگذاران و برجسته کردن مزیتهای اختصاصی هریک از مناطق آزاد بهصورت برند و رقابتی کردن آنها برای اقتصادی شدن بهای محصولات نهایی با ارزش افزوده بالا نزد فعالان اقتصادی، مشتریان و سرمایهگذاران بخش خصوصی داخلی و خارجی برای ایجاد و افزایش درآمد است.
از این رو پیوند اندیشه نو و اقتصاد در مناطق آزاد ایرانی همواره می تواند نویدبخش درآمدزایی و رشد کارآفرینی و بهبود فضای کسب و کار آنها باشد. نگاه سنتی و عقبماندن از اندیشههای اقتصادی جدید بدون توجه به سازوکارهای نو در عرصه اقتصاد کاربردی مورد نظر wto مانند آزادسازی تجارت خارجی، لغو انحصارات دولتی و خصوصی، جریان آزاد اطلاعات، تخصیص بهینه منابع بهوسیله بازار، جداسازی دو مفهوم اقتصاد و تامین اجتماعی و ایجاد دولت ناظر بهجای دولت عامل در عرصه سیاست و اقتصاد، نمیتواند بستههای لازم را در چارچوب آزادسازی اقتصادی، تعرفه زدایی وخصوصیسازی به سرانجام برساند، حتی اگر در هرجای این مملکت منطقهآزاد ایجاد کنیم، آنچنانکه در دولتهای گذشته مناطق ویژه اقتصادی زیادی تاسیس شد و بازهم وضعیت اقتصادی مناطق به سرانجامی نمیرسید وکارکرد آنها ، بیثمر بود. مزیتهای مناطق آزاد ایران امروزه باید بهصورت برند عرضه شوند تا پابرجا بمانند.
کارآیی نمادین برندها در مناطق باید به طور مستقل عمل کنند که گاهی آنچنان تاثیراتی از خود برجای گذارند که به شکلی تقریباً غریب و وصف ناپذیر اسرار آمیز جلوه کنند.
در سال 1986 «پیترهانتکه»، نویسنده اتریشی در کتاب «تکرار»، دست به مقایسهای بین یک سوپرمارکت اتریشی با کلی برند شیر و ماست، و یک بقالی معمولی در اسلوونی که تنها یکنوع شیر، بی هیچ نشان تجاری تنها با برچسب ساده شیر داشت، زد. اما همین که هانتکه به این شیر بدون برند اشاره میکند، بیآلایشی و سادگی آن از بین میرود. امروز این قبیل بستهبندیها دیگر فقط به شیر اشاره نمیکنند، در کنار آن نوستالژی پیچیدهای از دوران قدیم میآید که زندگیها محقر بود ولی گفته میشود اصیلتر و کمتر از خود بیگانه بودهاند.
بنابراین باید گفت نبود یک برند تجاری در حکم نشان تجاری برای یک شیوه زندگی ازدسترفته،نشان از بیهویتی آن دارد. بهعبارتی در زبانی زنده، کلمات هرگز مستقیما به واقعیت اشاره نمیکنند بلکه نحوه ارتباط ما با آن واقعیت را نشان میدهند. بدین ترتیب نباید فکر کرد که مناطق آزاد ایرانی در مقایسه با مناطق مشابه آنها در سطح جهان که بالغ بر بیش از 3 هزار منطقه هستند ، هیچ امکاناتی ندارند، به عکس در این مناطق ظرفیتها و فرصتهای زیادی وجود دارند که با توجه به بحث وارونگی سرمایه در سطح بین المللی، سرمایهگذاران و بنگاههای اقتصادی فراوانی هستند که مایلند به هر دلیلی در ایران سرمایه گذاری کنند، و این اتفاق اگر نمیافتد به طور قطع ناشی از ضعف ساختاری مدیریتی است که توانمندیها و ظرفیتها در آن به برنامه تبدیل نمیشوند تا از طریق آن بتوان فضای کسب و کار را در کشور بهبود بخشند.
برای انجام این کار بالاترین سطح کارآمدی اقتصادی و تجربه بینالمللی لازم است، وگرنه فرستادن بوریاباف به کارگاه حریر مناطق نتیجه مطلوب مورد نظر را به بار نمیآورد. ازاین رو تبدیل به برند شدن در راستای یک فرآیند بینالمللی میتواند مزایای بازارهای هدف مناطق آزاد تجاری- صنعتی را به مثابه یک استراتژی بهبود و توسعه کسب و کار تعریف کند، به طوری که مدیران مناطق آزاد متقاعد شوند که هیچ سودی نصیب آنها نخواهند شد مگر اینکه مزایای منطقه خود را در یک کلمه در عرصه جهانی، به برند تبدیل کنند، یعنی آنان باید در حمایت از استراتژی برند مناطق یکپارچه شوند.
این نگاه، افق دید ما را از داشتن یک نگاه سنتی در مورد عملکردها و فعالیت های مناطق آزاد و ویژه اقتصادی به یک نگاه استاندارد بینالمللی براساس یک برنامهریزی راهبردی مبتنیبر چشمانداز، ماموریت، اهداف، راهبردها، عناوین برنامهها و فعالیتها برای سازمان مناطق آزاد جدید از جمله اینچهبرون یا جاسک و مناطق آزاد دیگر که دولت تدبیر و امید در آینده بهدنبال تاسیس آنها هستند، تعریف میکند.
دکتر عبدالرسول خلیلی
** استاد دانشگاه و کارشناس مناطق آزاد و ویژه اقتصادی